بسم رب الحسین
در حکومت پهلوی و دانشگاههایش دانشجویان مسلمان در شرایطی قرار داشتند که محیط علمی و سیاسی حاکم بر کشور به هیچ وجه دین را به رسمیت نمیشناخت و تنها اندیشهی مخالف حکومت وقت که امکان حضور در دانشگاه داشت اندیشهی چپ مارکسیستی و شاخههای دانشجویی حزب توده بود. با وجود اینکه جمع کثیری از دانشجویان مسلمان مخالف حکومت بودند ولی فقط در صورتی میتوانستند این مخالفت را ابراز کنند که به نوعی به جریانهای کمونیستی متصل شوند و زیر چتر آنان مبارزه کنند.
همین موضع منفعلانه دین و دینداری در دانشگاه، جمعی از دانشجویان مسلمان را گرد هم جمع کرد تا با همافزایی توانشان بتوانند بدون واهمه و رودربایستی، نمایندگی اندیشه دینی را در دانشگاه بر عهده بگیرند. همین ایده، منجر به شکلگیری انجمنهای اسلامی دانشجویان شد که نخستین هدفش هم صرفا برپایی نماز جماعت در صحن دانشگاه بود.
در اندیشه آرمانهای بلندتر
بعدها که این جمع مسلمان دانشجو توانست هویت دینی خود را در سطح دانشگاه بدون ترس و واهمه بر زبان بیاورد، دیگر دغدغههای حداقلی برایش مسئلهی شمارهی یک نبود. روز شانزدهم آذر که این روزها نماد بیداری دانشجو شده است، دانشجویان مسلمان در کنار دیگر اندیشههای ضد امپریالیستی، بدون اینکه مجبور شوند رنگ چپی به خود بگیرند در مقابل نماینده رییس جمهور امریکا ایستادند و آغوششان را برای پذیرفتن گلولههای خشم رژیم پهلوی گشودند.
دانشجویان مسلمان روز به روز مسائلشان جدیتر شد و همین جدیتر شدن دغدغهها، منجر به عمیقتر شدن دانشجویان در مبانی اعتقادی دینشان گشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این دانشجویان انجمنهای اسلامی بودند که لانه جاسوسی امریکا را فتح کردند و انقلاب دوم را رقم زدند و نشان دادند که برای مبارزه با امپریالیسم از کمونیستها هم میشود سبقت گرفت! در دوران دفاع مقدس، انجمنهای اسلامی دانشجویان، نشان دادند که به فهم عمیقی از اندیشههای اسلامی رسیدهاند و با تقدیم شهیدانی چون شهید باکری، شهید علمالهدی، شهید رجببیگی و هزاران شهید دانشجوی دیگر، درخت تشکیلات دانشجویی مسلمان را آبیاری کردند.
دوران بلوغ جنبش دانشجویی
هر چه زمان جلوتر رفت و فضا برای آرمانخواهی گسترش یافت، آرمانهای بزرگتری دستیافتنی شدند. شاید به همین دلیل بود که رهبر انقلاب، 6 آبان 81 در پیغام معروفشان به دانشجویان مسلمان آرمانخواه، افقی نو ترسیم کردند و قلهای بلندتر برای فتح نشان دادند. قلهی رفیع عدالت، که همان هدف از ارسال رسل و انزال کتب بوده است.
«امروز سرآغاز فهرست بلند مسائل کشور مسئلهی عدالت است. دانشجوی جوان اگرچه خود برخاسته از قشرهای مستضعف جامعه هم نباشد، به عدالت اجتماعی و پرکردن شکافهای طبقاتی به چشم یک آرزوی بزرگ و بیبدیل مینگرد. این احساس و انگیزه در دانشجو، پر ارج و مبارک است و میتواند پایه قضاوتها و برنامههای عملی او برای حال و آینده باشد.
(...) امروز این مهمترین و مطرحترین مسالهی کشور ماست و نسل جوان دانشجوی متعهد و مؤمن نمیتواند نسبت به آن بیتفاوت بماند.»[1]
این پیام به این معنا بود که امروز، حرکت و جوشش دانشجویان مسلمان به حدی از بلوغ رسیده است که به فکر فتح بلندترین قلهی حکومت اسلامی باشد. مفهوم روشن این پیام نشان دادن افق جدیدی از آرمانها بود که انتهایی ندارد.
این بلوغ نه به معنای پایان راهی طولانی، بلکه آغاز راهی بیانتها بوده که در آن «بیشک فاصلهی میان بایدها و واقعیّتها، همواره وجدانهای آرمانخواه را عذاب داده و میدهد.» امّا این نه به آن معناست که امکان تحقق ندارد بلکه «این، فاصلهای طیشدنی است» و اتفاقا فاصلهایست که برای تحقق وعده حق الهی و ظهور منجی و حکومت مستضعفان باید طی شود.
آنچه که ما در انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت دانشگاه تبریز به دنبال آنیم همان «سرآغاز فهرست بلند مسائل کشور» است. «عدالت» همان آرمانیست که جنبش دانشجویی مسلمان در دوران بلوغ خود به دنبال تحقق هرچه تمامتر آن است.
جمع شدن «ما» در عصر رکود!
وقتی انجمن در سال 1395 به همت جمعی از دانشجویان آرمانخواه بازتاسیس شد، با همین ایده آغاز به کار کرد و امروز در آستانهی سه سالگی بازگشایی، با کولهباری از تجربه و اندیشه و موفقیت به برنامهها و افقهای آینده خود میاندیشد.
در طی دو سال گذشته، با وجود چند سال فاصله افتادن میان نسل جدید انجمن و چند دهه تجربه فعالیت دانشجویی قبل از تعطیلی موقت، عملکردی مثبت و پیشروانه داشتهایم.
در دوران رکود جنبش دانشجویی در کشور و به خصوص تبریز، فعالیتهای انجمن امیدی دوباره به دانشجویان دغدغهمند داده است. از آبان سال 96 که انجمن نخستین برنامه صحنی خود را پس از بازتاسیس، داخل دانشگاه برگزار کرد تا امروز در نشریات و برنامههای خود نشان داده است که به هیچ جریان سیاسی وابسته نیست و با هیچ کسی تعارف یا احساس تعلق ندارد. انجمن با تکیه بر اسلام انقلابی و اندیشه اسلام ناب محمدی، به مسائل کشور و حتی مسائل داخل دانشگاه نظر کرده و هر نقطه قابل نقدی بوده به چالش کشیده است.
ایرادات و فسادهای داخل قوه قضاییه، فساد اقتصادی افراد و بانکها، فساد و اقتدارگرایی دولت، معضلات خصوصیسازی کارخانجات در کشور، مشکلات کارگران شرکتی داخل دانشگاه، معضلات زیست محیطی کارخانجات سرمایهدار داخل استان، عدالت آموزشی و کالایی شدن آموزش و فرهنگ، استکبار جهانی و بازوهای داخلی آن، مسائل بینالمللی از جمله برجام و FATF، مسئله فلسطین و اشغالگری غاصبان صهیونیست و نهایتا همین موضوع گرانی بنزین و تحمیل هزینه ادامه حیات دولت سرمایهداران به نظام و ملت، بخشی از موضوعاتی هستند که انجمن پس از بازگشایی تا به امروز، دنبال کرده است و پس از این نیز در همین مسیر مقدس عدالتخواهی قدم خواهد گذاشت.
در اندیشه «اسلام ناب»، «عدالت» یک ارزش مطلق و مقدس است که به هیچ قیمتی قابل معامله نیست. این انقلاب، انقلاب کوخنشینان و پابرهنگانی بود که با آرمان عدالت و آزادی و در یک کلمه اسلام ناب، به پا خاستند و حدود سیصد هزار شهید در این راه تقدیم کردند. پس اگر روزی این انقلاب آلوده به کاخنشینی و استکبار و اشرافیت شد، باید بازهم به پا خاست و از خون پاک شهیدان دفاع کرد. که امام روحا... هم فرمودند «وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستانها و دانشگاهها آن است که خودشان شجاعانه درمقابل انحرافات قیام نمایند تا استقلال و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد».
[1] پیام مقام معظم رهبری به جنبش دانشجویی در ششم آبان ماه 1381