امیر خراسانی پژوهشگر جامعه شناسی پنجشنبه ۷ اسفند ۹۹ در نشستی مجازی که به همت انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت برگزار شد به تشریح انواع خصوصی سازی و دلایل مخالفت خود با خصوصی سازی پرداخت.
امیر خراسانی فعال و پژهشگر اجتماعی در رابطه با ورودش به جریان خصوصی سازی گفت: برای من خصوصی سازی از دوران خاتمی و خصوصی سازی آموزش عالی شروع شد زمانی که چیزی از این مدل نمیدانستیم و بعد ها فهمیدیم همان مدل آمریکایی شدن و پول گرفتن است. ما از وزیر علوم وقت خواستار توضیح شدیم که در نهایت منجر به تحصن و عواقب بعدی شد .
وی افزود: مسئله خصوصی سازی باعث تباه شدن خیلی از زندگی ها مثل من و کارگران و خیلی های دیگر شد، افرادی که زمانی از خصوصی سازی دفاع می کردند، الان از طیف مخالفان خصوصی سازی شده اند.
دلیل اینکه واژه طیف را به کار می برم این است که مخالفان خصوصی سازی چند دسته اند:
_عده ای با اصل خصوصی سازی مخالفند.
_عده ای اصلش را خوب میدانند و مشکل را در نحوه اجرای آن می دانند.
_عده ای خصوصی سازی را، خصولتی و خصورانتی می نامند
_و عده ای دیگر هنوز هم آن طرف خط مانده اند و ادعا می کنند با وجود دولت سایه نمی توانند بازار آزاد را آن طور که باید اجرا کنند.
امیر خراسانی جهت شفافیت دلایل مخالفت خود با خصوصی سازی به تشریح چرخه انباشت سرمایه پرداخت و گفت:
گاماول، انباشت اولیه است. همیشه هم باید اتفاق بیفتد. این گام سه ویژگی اصلی دارد، اول اینکه غیر سرمایه دارانه است دوم اینکه مکرر است و سوم اینکه همیشه به زیان مالکیت عمومی است.
گام دوم تعامل مولد انسان با طبیعت است، در این مرحله پولی که از انباشت اولیه سرمایه به دست می آید به کار گرفته میشود، که منجر به کالایی سازی محیط زیست میشود.
در گام سوم شما نیاز به نیروی کار فرمان بر هستید؛ کارگر در این مدل دو ویژگی دارد یکی اینکه کالایی باشد و دوم اینکه مطیع باشد.
در گام چهارم شما به خلق ارزش در بنگاه می پردازید.
در گام پنج شما باید کالای تولید شده را در بازار به فروش برسانید و به تولید ارزش در بازار بپردازید.
گام شش در نهایت منجر به انباشت یا فرار سرمایه می شود یعنی اینکه یا به سرمایه گذاری مجدد بپردازید یا آن را به خارج کشور منتقل کنید.
خراسانی ادامه داد:
این تصویر کلی از مسیر انباشت سرمایه است، الان خصوصی سازی کجای این چرخه قرار می گیرد؟
خصوصی سازی در مرحله اول قرار میگیرد برای اینکه در خصوصی سازی سلب مالکیت عمومی اتفاق می افتد و دولت به فروش اموال عمومی می پردازد که غارت اموال عمومی است مثل نیشکر هفت تپه؛ در این فرایند یک عده می آیند و به شکل غیر سرمایه دارانه اموال و دارایی های مردم را واگذار می کنند.
خراسانی در رابطه با خصوصی سازی گفت:
خصوصی سازی به ویژه در مراحل اولیه اش خصولتی سازی است و یک عده از بدنه حکومت و قوای حاکمه جدا و وارد چرخه خصوصی سازی می شوند در نتیجه خصوصی سازی همیشه خصولتی سازی است.
همچنین وی در مورد خصوصی سازی در ایران که آن را خصولتی سازی می نامند گفت:
اولا خصوصی سازی اساسا رانتی است و دوما خصوصی سازی در مراحل اولیه اش خصولتی سازی است که در درون یک شرکت سیاسی اتفاق می افتد.
وی در تشریح شرکت سیاسی گفت:
شرکت های سیاسی هم در نهایت منجر به ایجاد قدرت سیاسی خواهند شد، به گفته مارکس دولت به مثابه کمیته اجرایی بورژوازی که همان شرکت سیاسی است به تعیین قوانین، و منحصرا به اجرای قوانین به صورت قهری می پردازد.
به عبارتی افراد از طیف های مختلف، سیاستمداران و سرمایه داران، در داخل شرکت حضور دارند. این شرکت به صورتی است که منافع در درون آن بین اعضا باز توزیع می شود و افراد خارج از شرکت مدام فقیر تر و به عبارتی پرولتالیزه میشوند.
همچنین در پاسخ به این سوال که چرا یک عده موافق خصوصی سازی هستند، گفت:
طیفی از اصولگرایان در رو دروایستی اصل ۴۴ مانده اند! می گویند که یکی از راهحل ها برای جبران کسری بودجه در شرایط بحرانی، واگذاری اموال دولتی است .
اما فرض اینکه دولت برای جبران کسری بودجه به فروش اموال عمومی بپردازد، فرض غلطی است. از نظر من کار ویژه دولت ها گرفتن مالیات است. دولت ها دو کار ویژه اصلی دارند ۱) تامین امنیت و ۲) مالیات ستانی؛ اما به قول احسان خاندوزی «ما دولتی داریم که به هر دلیلی تمایلی به مالیات ستانی ندارد»، و این نظام مالیات ستانی موجود هم از قله ها مالیات نمی گیرد و فقط از فقیر فقرا مالیات می گیرد.
این فعال سیاسی در رابطه با اقتصاد دولتی و تعاونی اظهار کرد:
اولا اینکه من راه حلی ندارم. دلیلش این است که راهحل در یک کنش جمعی خلق می شود. این نیز دلیلش سیاسی و استراتژیک است. مثلا پولی شدن آموزش مشکل همه است و راه حل باید توسط همه افراد دخیل در ماجرا خلق و ایجاد شود.
دوما تقابل خصوصی سازی و دولتی سازی زاده تفکر نئولیبرالسیم است؛ ما چرا دولتی سازی نداریم؟ من می گویم خصوصی سازی به شکل ارزان و خصولتی و همچنین خصوصی سازی در حوزه های آینده ساز نباید انجام بشود.
تعاونی سازی در ایران تبدیل به یک پرژوه امنیتی شده است و تشکل های کارگری و تشکل های روستایی امنیتی شده اند. این امنیتی شدن تشکل ها به نفع برخی هاست وگرنه ما تقابلی به نام خصوصی سازی و دولتی سازی نداریم ما فقط مخالف غارت اموال عمومی هستیم.
خراسانی در رابطه با سوسیال دموکراسی توضیح داد:
از سوسیال دموکراسی همیشه به عنوان راه سوم نام برده میشود مانند حزب کارگر انگلستان.
ولی در ایران وضع افتضاح تر است، و شاید بشود از یک سوسیال دموکراسی نوپا حرف زد ولی مدام باید رادیکال تر شود تا تصویر از جامعه برابر تر، تکمیل شود.
در ادبیات چپ سه راه حل برای مقاومت در برابر سرمایه داری ایجاد شد. عملی ترین راه در ساحت سیاسی که بیشترین بیان را نیز پیدا کرد و نیز بیشترین فجایع را پیشآورد، همین سوسیال دموکراسی بود، البته این نوع نظام سیاسی در برخی کشور ها جواب داد ولی در برخی جواب گو نبود. البته حرف من این است که ما باید در هر کشوری حزب چپ داشته باشیم وگرنه این دسته راستی ها هار می شوند. چیزی که ما در ایران آن را مشاهده نمی کنیم، و هر سه قوه عمیقا دست راستی هستند و شما باید در حداقل ترین حالت، نیروی های سیاسی چپ داشته باشید که همیشه نیروی های دست راست را تعدیل کنند.
وی در ادامه افزود:
حضور نیروی های رادیکال چپ نظیر سندرز در ساحت سیاسی امریکا خبر خوبی است. یکی از مشکلات اساسی که نیروی های رادیکال چپ دارند، دوری از ساحت رسمی است که این باعث از کار افتادن عقل عملی میشود. آنگاه شما نمی توانید به سرعت با سرمایه داری به مبارزه بپردازید.
وی در رابطه با مردمی سازی اقتصاد مطابق نظر رهبری توضیح داد:
در نظریه دولت دو مسئله مهم وجود دارد یکی قانون گذاری است که دولت (به معنای اعم آن) قانون گذاری می کند، و دومی تعبیه و اجرای آن قانون در نهاد های اجرایی یک کشور.
همیشه بین قانون گذاری و مرحله اجرای آن یک شکافی وجود دارد ولی گاهی اوقات این شکاف خیلی بزرگ می شود، مانند همین مردمی سازی اقتصاد.
رهبری در رابطه با مردمی سازی اقتصاد اصول کلی را بیان و تقریر می کنند ولی این اصول در مرحله اجرا به شکل و خواست گروه های سیاسی و اقتصادی تفسیر و در قالب آرایش سیاسی کشور بیان می شود.
وقتی در ساحت اجرا همه هم نظر هستند مشخص است که یک قانون چگونه تفسیر و تعبیر می شود.
به همین خاطر است که مردمی سازی اقتصاد با اجماع سازی خود تولید اتفاق می افتد، یعنی شما باید از حلقه دو و سه چرخه انباشت سرمایه شروع کنید. یعنی از محیط زیست و کارگر شروع کنید نه از ارز و تولید.
در نهایت وی در رابطه با راه نجات کشور گفت:
به نظر من همیشه راه نجات وجود دارد. من در طول این نشست چندین بار گفتم؛ اول اینکه همیشه راه حل در یک کنش جمعی خلق می شود و راه حل دوم نیز کلنجار رفتن با افق های سیاسی جدید است. یعنی اینکه ما همیشه باید در کنار کنش های سیاسی روزمره افق های جدید سیاسی را ایجاد کنیم.