انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز عضو دفتر تحکیم وحدت

کانال تلگرام انجمنکانال بله انجمنحساب توییتر انجمنصفحه‌ی اینستاگرام انجمن

درس گفتارهای عدالت،مایکل سندل،دانشگاه هاروارد

💠 هر هفته با یک قسمت از جلسات عدالت مایکل سندل همراه باشید.

💠 جلسه پنجم: آزادی انتخاب

سندل مفهوم حقوق فردی را از دیدگاه آزادی گرایان معرفی می کند. با توجه به اینکه در این دیدگاه فقط دولت حداقلی قابل قبول است، آزادی گرایان بحث می کنند که دولت نباید قدرت قانونی برای اعمال در موارد زیر را داشته باشد:
۱- محافظت مردم از خودشان با بستن کمربند ایمنی.
۲- تحمیل کردن ارزشهای اخلاقی تعدادی از مردم بر روی کل جامعه.
۳- بازتوزیع درآمد از طریق گرفتن از ثروتمندان و دادن به فقرا.
سندل ضمن آوردن مثال از بیل گیتس و مایکل جردن به اندیشه ی آزادی گرایان در مورد گرفتن مالیات می پردازد. آزادی گرایان معتقدند گرفتن مالیات به منظور باز توزیع ثروت (گرفتن از ثروتمندان و دادن به فقرا) برابر است با اعمال کار اجباری.

برایدسترسب به فیلم به کانال انجمن مراجعه کنید.
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت
    • جمعه ۲۴ بهمن ۹۹

    درس گفتارهای عدالت،مایکل سندل،دانشگاه هاروارد

    💠 هر هفته با یک قسمت از جلسات عدالت مایکل سندل همراه باشید.

    💠جلسه چهارم: چگونه لذت را اندازه بگیریم؟

    در این بخش سندل، فیلسوف فایده‌گرا جان استوارت میل را معرفی می کند. میل تلاش کرد تا از فایده‌گرایی در برابر انتقادات دفاع کند. میل معتقد است که جستجوی بیشترین شادی برای بیشترین افراد با حفظ حقوق فردی مغایرتی ندارد و فایده‌گرایی بین لذایذ عالی و پست تمیز قائل می‌شود. میل معتقد است که لذت‌های والاتر همیشه لذت‌هایی هستند که توسط یک اکثریتی که به خوبی آگاه باشند انتخاب می‌شوند. سندل این نظریه را با نمایش قسمت‌هایی از سه نوع بسیار متفاوت از برنامه‌های سرگرم کننده آزمایش می‌کند. این برنامه‌ها عبارتند از : اجرای شکسپیر، عامل ترس، و سیمپسونها. دانشجویان درباره‌ی اینکه کدام تجربه لذت والاتری را ایجاد می‌کند و اینکه دفاع میل از فایده‌گرایان موفقیت آمیز بوده است، بحث می‌کنند.

    برای دسترسی به فیلم به کانال انجمن مراجعه کنید.
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت
    • جمعه ۲۴ بهمن ۹۹

    درس گفتارهای عدالت،مایکل سندل،دانشگاه هاروارد

    👈 جلسه سوم: قیمت گذاشتن بر روی زندگی
    💠 هر هفته با یک قسمت از جلسات عدالت مایکل سندل همراه باشید.
    🎥 درس گفتار های عدالت، مایکل سندل، دانشگاه هاروارد با زیر نویس فارسی


    امروزه کمپانی‌ها و دولت‌ها اغلب منطق فایده‌گرایی جرمی بنتهام را به نام تحلیل هزینه-فایده استفاده می‌کنند. مایکل سندل برخی از پروندهای قضایی معاصر را مطرح می کند که تلاش کرده‌اند با محاسبه هزینه-فایده، ارزش دلاری برای جان انسان تعیین کنند. این پرونده‌ها باعث شدند مخالفت‌های زیادی با منطق فایده‌گرایی (بیشترین شادی برای بیشترین افراد) برانگیخته شود. آیا ما همیشه باید به شادی اکثریت، وزن بیشتری بدهیم حتی اگر اکثریت بیرحم و فرومایه باشند؟ آیا می‌توان همه‌ی ارزش‌ها را با مقیاس مشترکی مثل پول سنجید و مقایسه کرد؟
    برای دسترسی به فیلم به کانال انجمن مراجعه کنید .
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت
    • يكشنبه ۲۸ دی ۹۹

    درس گفتارهای عدالت،مایکل سندل،دانشگاه هاروارد

    💠 هر هفته با یک قسمت از جلسات عدالت مایکل سندل همراه باشید.

    💠💠جلسه دوم: پرونده قضاییِ آدم خواری

    سندل بحث بنیادهایِ فلسفه‌ی فایده‌گراییِ جرمی بنتهام را با طرح یک پرونده‌ی قضایی در قرن نوزدهم شروع می‌کند. چهار نفر از خدمه‌ی یک کشتی غرق شده در این پرونده دخیل هستند. بعد از ۱۸ روز سرگردانی در دریا، کاپیتان تصمیم می‌گیرد که کارگر جوانی را که از همه ضعیف‌تر است بکشد تا دیگران بتوانند از بدن و خون او تغذیه کنند و زنده بمانند. این مثال باعث بحث در کلاس درباره‌ی صدق اخلاقیِ فایده‌گرایی و مشی اصلی آن که “کار درست کاری است که فارغ از آنچه که تولید می‌کند باعث بیشترین خوشنودی برای بیشترین تعداد شود.”
    برای دسترسی به فیلم به کانال انجمن مراجعه کنید
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت
    • چهارشنبه ۱۷ دی ۹۹

    درس گفتارهای عدالت،مایکل سندل،دانشگاه هاروارد

    💠 هر هفته با یک قسمت از جلسات عدالت مایکل سندل همراه باشید.

    💠 جلسه اول: جنبه اخلاقی قتل

    اگر شما در برابر یکی از دو انتخاب زیر قرار بگیرید چه می کنید؟
    ۱- یک نفر را بکشید و جان پنج نفر دیگر را نجات دهید
    ۲- هیچ کاری نکنید حتی اگر بدانید آن پنج نفر جلوی چشمتان می‌میرند.

    شما چه می کنید؟ کار درست چیست؟

    مایکل سندل، استاد دانشگاه هاروارد، درس اخلاق خود را با طرح این موقعیت فرضی شروع می‌کند. بعد از اینکه اکثریت دانشجویان رای به کشتن یک نفر برای نجاتِ پنج نفر دیگر دادند، سندل سه مثال مشابه و پیچیده اخلاقی را مطرح می‌کند. هر کدام از مثال‌ها به طرز ماهرانه‌ای تصمیم‌گیری را سخت‌تر می‌کنند. وقتی که دانشجویان به دفاع از انتخاب‌های متناقض می‌پردازند، روشن می‌شود که فرضیاتی که در پشت تصمیمات ما قرار دارد اغلب تناقض دارند و سوال اینکه چه چیزی درست است و چه چیز غلط است همیشه سفید و سیاه نیست.
    برای دسترسی به فیلم به پیج و کانال انجمن مراجعه کنید
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت
    • يكشنبه ۷ دی ۹۹

    شنبه های باکتاب

    #معرفی_کتاب

    📚کتابی که این هفته میخواهیم به شما معرفی کنیم «کتاب نقش روشنفکر» نوشته ادوارد سعید است.

    📖 ادوارد سعید فیلسوف مشهور عرب فلسطینی‌تبار، در کتاب نقش روشنفکر، سعی کرده‌ است تا تصویری واضح از مفهوم روشنفکر و نقش او در تحولات جامعه به خوانندگان ارائه دهد.
    🔴 روشنفکر کیست؟ به چه جریانی روشنفکری می‌گویند؟ روشنفکر چه ویژگی‌هایی دارد؟ نقش روشنفکر در قبال تحولات اجتماعی چیست؟ این فیلسوف و مستشرق معروف معاصر، در این کتاب مهم خود، به این سؤالات پاسخ داده‌ است.
    🟠 درواقع ادوارد سعید در پی آن است که وظایف یک روشنفکر را در قبال جامعه و تغییرات آن بیان کند. البته قبل از آن، او شیوه‌ی درست اندیشیدن درباره‌ی مسائل اجتماعی و سیاسی را به شما می‌آموزد. او معتقد است که روشنفکری، به‌معنای انفعال و گوشه‌نشینی در قبال تغییرات جامعه و مسائل اجتماعی نیست.
    🟡 او روشنفکری را تفکری مستقل از همه‌ی کلیشه‌ها و باورهای ذهنی، همراه با ایفاگری نقش فعال در اجتماع و در قبال مسائل اجتماعی می‌بیند. کتاب نقش روشنفکر، در شش فصل تنظیم شده‌ است که درواقع، مجموعه‌ی مکتوب شش سخنرانی اوست که در عین وحدت موضوعی، مباحث جداگانه‌ای را مطرح می‌کنند.
    🟢در این کتاب همچنین سعید می کوشد به مسائل عینی اجتماعی بپردازد و ما را در گیر مسائل پیچیده فلسفی و به خصوص فلسفه اخلاق می کند . گرچه در نزد او روشنفکر انسانی است که نباید اجازه دهد باور های ایدئولوژیک و مذهبی در قضاوت ها و کار های تحقیقاتی اش دخالت کنند و همچنین انتظار اخلاقی جهانشمولی را از او دارد.

  • ۰ پسندیدم
  • ۱ نظر
    • انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت
    • يكشنبه ۷ دی ۹۹

    خواستن توانستن است؟!

    #یادداشت صباقدس دبیر واحد آموزش
    خواستن، توانستن است...
    این گزاره را در کلاس های کنکور و همایش های موفقیت و پول دار شدن زیاد شنیده ایم.
    روانشناسی موفقیت که از انواع روانشناسی زرد محسوب می شود تئوریزه کننده ی این باور است.
    برای مثال، بیایید به کتاب‌های خود‌یاری در حوزۀ کاری نگاهی بیندازیم. ریچارد بولز در کتابِ چتر نجات تو چه رنگی است؟ به مخاطبان جویای مسیر شغلی می‌گوید از خودشان بپرسند: «من که هستم؟». وی با نقل تجربه‌های شخصی و حکایت‌ها و داستان‌های اخلاقی، به خواننده کمک می‌کند به این پرسش پاسخ دهد و با انگیزه‌دادن به خواننده او را راهنمایی می‌کند. او به‌درستی بیان می‌کند نباید خودمان را با شغلمان تعریف کرده و باید عمیق‌تر به مسائل نگاه کنیم؛ اما اشکال کار آنجاست که بولز فرد و مفهوم خود را از بافت جامعه جدا می‌کند. بولز در یکی از تمرین‎های کتابش از خوانندگان می‌خواهد گلی با هفت گلبرگ ترسیم کنند و در هر گلبرگ یکی از ویژگی‌های خودشان را بنویسند. وی معتقد است این نوع خود‌آگاهی سبب می‌شود رضایت فرد از خویش افزایش یافته و عملکرد او در شغل و محیط کار بهبود یابد. اما اشکال آنجاست که این تمرین‌ها ابداً تأثیر عوامل اجتماعی را نمی‌سنجند.
    لویس ووداستاک، پژوهشگر حوزۀ رسانه و ارتباطات که کتاب‌های خود‌یاری را مطالعه کرده است، معتقد است «روایت‌هایی که دربارۀ "خود" مطرح می‌شود... همان‌قدر که تأثیر ساختار‌های اجتماعی را انکار می‌کنند، قدرت و مسئولیت بی‌اندازه‌ای را نیز بر شانه‌های فرد قرار می‌دهند».
    بااین‌حال، بسیاری از کتاب‌های خود‌یاری در حوزۀ اقتصاد و موفقیت شغلی هنوز هم به این سبک و سیاق نگاشته می‌شوند و لاجرم این تصور را ایجاد می‌کنند که افراد همواره آزاد هستند تا بدون توجه به بافت اجتماعی موفق شوند.
    مثلث کارپمن، حالت تئوریزه شده ی همین امر است.
    محور تمام این ها فرد می باشد؛ فردی که باید دست از غر زدن بردارد و دیگران را بابت شکست های خویش مقصر نداند. فردی که باید به خودش ایمان داشته باشد و عمیقا معتقد باشد که اگر واقعا بخواهد، میتواند.
    اما مگر کسی که در روستای دور افتاده و در خانواده فقیر و بی سواد به دنیا می آید می تواند بخواهد؟!
    اصلا گیریم که او خواست و توانست با تمام تلاش هایش خود را به محیط شهری برساند، مگر می تواند در آن شهر و در کنار شهری های لاکچری زندگی موفقی داشته باشد. او مجبور است در حاشیه ی شهر و همچنین محرومانه تر از روستا به زندگی ادامه دهد.
    تئوریزه کننده های این نوع روانشناسی مثال های تحریف شده و گاها استثنائاتی را می آورند تا باورمان بشود اجتماع هیچ تاثیری بر فرد ندارد.
    اما اگر کمی عمیق تر بیاندیشیم انبوه کسانی را خواهیم دید که خواستند ولی نتوانستند، برای مثال هیچ کس نخواست فقیر باشد و درست در نقطه مقابل این، کسانی وجود دارند که نخواستند اما توانستند.
    اما کارکرد این بحث روانشناختی در سیاست چه می تواند باشد؟
    این نوع مواجهه ها باعث تغییر نقطه توجه می شود، تغییر علیه کسانی که ضعیف تر اند.
    برای مثال من اگر با تمام قلبم به این باور برسم که برای توانستن فقط کافی است بخواهم، هیچ گاه معضلات و موانع اجتماع را مقصر نخواهم دانست و در نتیجه هیچ گاه دست به اعتراض عیله حکومت و جامعه خود نخواهم زد.
    از طرفی هنگامی که مردم در جامعه با تبعیض روبرو می شوند و کاری از دستشان بر نمی آید خود را گناهکار و عامل تبعیض می بینند، در نتیجه سراغ این نوع روان شناسی می روند تا با باورهای کاذبی که از آن به دست می آورند، بتوانند تبعیض را از میان بر دارند. برای مثال اکثر شرکت کنندگان در چنین کلاس هایی می گویند: من اول باید ثروتمند شوم تا بتوانم به فقرا کمک کنم. در واقع او ریشه ی فقر را در کمک نکردن می داند و نه تبعیض جامعه.
    اگر بخواهم دو بند پایانی را تعریف جامع تری کنم گرایش به روان شناسی زرد در وهله اول از طریق حکومت و سیاست های حاکم بر آن القا می شود و در وهله دوم درونی شده و جزء اخلاقیات مردم می شود.
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت
    • چهارشنبه ۳ دی ۹۹

    عدالت به مثابه پایه مشروعیت نظام

    #یادداشت عرفان خیرخواه دبیر سیاسی انجمن اسلامی تحکیم وحدت دانشگاه تبریز


    در نوع مواجهه با مفهوم "عدالت" و ارزش گذاری آن دیدگاه های متفاوتی وجود دارد که هر کدام از نقطه نظر خود اهمیت و اعتبار خاصی را نسبت به آن قائل هستند ‌. در برخی دیدگاه ها عدالت به عنوان امری فرعی و ثانوی درنظر گرفته شده و بر تقدم یا اصالت مفاهیم دیگری چون توسعه اقتصادی ، امنیت ، ولایت و مواسات تکیه می کنند که در ادامه به شرح آنها خواهم پرداخت .


    در دیدگاهی که می شود با نام "توسعه مقدم بر عدالت" از آن یاد کرد رشد اقتصادی به عنوان اولویت حکمرانی مفروض پنداشته می شود و پس از دستیابی و وصول به آن نوبت به اجرا و پیاده سازی عدالت می رسد . در این رویکرد پرداختن و وقع نهادن بر عدالت قبل از توسعه اقتصادی به معنای توزیع فقر بوده که کلیت جامعه را با ناکامی و محرومیتی فراگیر مواجه خواهد کرد ‌.


    همچنین در دیدگاه دیگری موسوم به "امنیت مقدم بر عدالت" آنچه که امری اصیل و اوّلی در نظر گرفته می شود مفهوم "امنیت" با تعاریفی مُوَسَّع و بسیط با رویکردی به شدت منکوب کننده کنش ها و حرکت های اجتماعی و مطالبات عمومی است . که از قضا درنهایت این رویکر به ضد خود بدل شده و تهدیدی امنیتی برای یکپارچگی کشور فراهم خواهد کرد .
    علاوه بر این ها در دیدگاه نوپدید دیگری تحت عنوان "ولایت مقدم بر عدالت" دوگانه ی کاذبی پی ریزی و مطرح می شود که عدالت و خصوصا عدالتخواهی را مقابل و متعارض با ولایت متصور می شود که هرگونه تفاوت فکری یا تمایز نظری با ولیّ را به معنای ضدّیت با ولایت قلمداد می کند و فرجام کار عدالتخواهان را همانند خوارج ، فرقان و... در نظر می گیرد و به این شیوه خواسته یا ناخواسته درصدد مهار جریان عدالتخواهی بر می آید .
    در ادامه به دیدگاه " مواسات برتر از عدالت " می پردازم که با قلب واقعیات حیات عینی که تجربه ی زیسته ی مردم بوده سوت پایان تئوری پردازی و سخن گفتن درباره "عدالت و عدالتخواهی" را نواخته و به هدایت توان اجتماعی به عمل دیگری چون "مواسات و بخشش" مشغول می شود که اراده ی عمومی را بجای مبارزه با تبعیض ها و فسادها و اصلاح ساختارهای معیوب و مولد نابرابری به ایثار و بخشش اموال شخصی به نیازمندان و محرومان دعوت می کند که البته این رویکرد بعدها به مشی حاکمیتی هم تسری می یابد .
    اما در پایان به دیدگاه متفاوتی تحت عنوان "عدالت به مثابه پایه مشروعیت" اشاره خواهم کرد که عدالت و عدالتخواهی را به عنوان مبنا و اساس مشروعیت نظام حکمرانی تلقی نموده و موجودیت و ادامه حیات سیاسی و هرگوته تصرف خود را منوط به پیگیری عدالت و عدالتخواهی می داند [1] . در این دیدگاه آنچه که اصیل و موجب مشروعیت و قوام ساختارها و اقدامات بعدی در نظر گرفته می شود "عدالتخواهی" است و مابقی امکانها و اعمال درسایه ی این اصل واجد مهرتایید و مقبول خواهد بود .
    بنابراین بدون درپیش گرفتن "عدالتخواهی" سایر اعمال و تصرف ها و اقدامات ، مشروعیتی نداشته و فاقد اعتبار خواهد بود و در صورت سعی بر اجرا و نهادینه کردن "عدالت" و مبارزه با تبعیض می توان امور دیگر را سامان بخشید و در آنها دخل و تصرف نمود.
    [1]:بیانات مقام معظم رهبری در ۱۳۸۲/۰۶/۰۵

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت
    • سه شنبه ۲ دی ۹۹

    شنبه های باکتاب

    #معرفی_کتاب

    📚کتابی که این هفته میخواهیم به شما معرفی کنیم داستان «کتاب دموکراسی یا دموقراضه» درباره‌ی ایران نیست. نه تنها ایران، بلکه درباره‌ی هیچ‌کشور دیگری نیست. داستان در سرزمینی خیالی به نام غربستان می‌گذرد!

    📖راوی داستان، ظاهرا پژوهشگری تاریخی است که با کشف و سندخوانی خود، ماجرا را برای خواننده روایت می کند.

    🔴«مَمُول» پادشاه سرزمینی به نام غربستان است. پادشاهی که سرش به عیش‌ونوش و حکومت گرم است و کاری به کار مردم ندارد. البته نه اینکه کاری به کار مردم نداشته باشد، گاهی هم سرش را به مردم و زندگی معمولی آنها گرم می‌کند و پادشاه‌بودن خود را به رُخ آنها می‌کشد؛ اما با تمام این حرف‌ها، مردم از «مَمُول» راضی به‌نظر می‌رسند یا حداقل وانمود می‌کنند که «به‌به چه زندگی گل و بلبلی داریم ما!»

    🟠چند صفحه‌ی نخست کتاب به تعریف این روایت‌ها می‌گذرد و خط اولیه‌ی داستان از لحظه‌ای آغاز می‌شود که «مَمُول» پادشاه خاکستری قصه با خودش می‌گوید: «خُب! اگر من بمیرم، چه بر سر سرزمینم می‌آید؟» این سؤال، سرآغازی برای «کتاب دموکراسی یا دموقراضه» است تا «مَمُول» با وضع قوانینی جدید، آینده‌ی سرزمینش را بسازد؛ البته خودش تصور می‌کرد که وضع این قوانین به جاودانگی سرزمینش کمک خواهد کرد. یکی از این قوانین به انتخاب پادشاه بعد از «مَمُول» گره خورده است.

    🟡او وصیت می کند هر ۲۵ فرزندش در مقاطع ۲ ساله به ترتیب پس از مرگ وی بر تخت شاهی بنشینند، اما نه به ترتیب سن بلکه به رأی مردم. هر یک از فرزندان در دوره سلطنت خود ظلم های فراوانی به مردم می کنند و مردم هر بار، رنجیده از یکی به دیگری پناه می برند اما صورت مسأله تغییر نمی کند. سرانجام تصمیم می گیرند بیمارترین، زشت ترین و نادان ترین آنان را انتخاب کنند تا دمی بیاسایند. نام فرزندان شاه همگی پیشوند «دمو» دارد و این آخری «دموکافیه» نام دارد که در زبان مردم شهر به «دموقراضه» شهرت یافته است...

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت
    • دوشنبه ۱ دی ۹۹

    پدرسالاری

    پدرسالاری، با وسعت تخریب بالا!
    این یادداشت جوهری را توضیح می دهد که زیست جامعه امروز به رنگ آن است، خونی که در رگ های حکمرانی، فرهنگ، سنت، اخلاق، الهیات، اعمال و کنش ها و... جاریست و مفهومی که نیم موثری از جامعه را فلج و نیمه فلج کرده است.
    واژه Patriarchy در لغت به معنای پدر، رییس قوم یا قبیله و پدرشاه است. واژه¬ای که با خود مفهوم پدرسالاری را به همراه دارد. پدرسالاری نوعی شکل بندی اجتماعی است مبتنی بر رابطه پدرانه بین حاکم و مردم که قدرت به صورت عمودی، از بالا به پایین اعمال می شود و سنتهای جامعه آنها را تقویت می کند. بین حکمران و توده، بین پدر و فرزند، تنها رابطه عمومی وجود دارد. در هر دو زمینه ، اراده پدری، اراده مطلق است که هم در جامعه و هم در خانواده از طریق یک اجتماع مبتنی بر مراسم و تشریفات و اجبار وارد عمل می شود. در جامعه¬ی پدرسالار، زن حق هیچ گونه دخالتی در امور سیاسی ندارد و از شرکت در مشارکت¬های جمعیِ جامعه منع می¬شود. در چنین جامعه¬ای، برتری مشهود مردان بر همه واضح است. در علوم اجتماعی خصوصا علوم سیاسی پدرسالاری بیشتر استعاره ای است برای اشاره به دولت تک فردمحور. اتفاقا این اشاره به دولت، اشاره بسیار مهمی در شناسایی سیستم پدرسالاری است.
    در واژه پدرسالاری وجود کلمه پدر نباید ما را به اشتباه بیاندازد. زیرا تصور اینکه این سیستم تنها از طرف مردها ساخته شده تصوری غیر واقعی است. این سیستم بر اساس همکاری بین دو جنس ساخته شده ولی سیر تحولات تاریخ بشری بر اساس نیروی عضلانی و جنگ و جدال این نیاز ابزاری را تبدیل به یک ارزش کرده است. زنان نیز بر اساس این نیاز بر باارزش بودن این نیاز صحه گذاشته و آن را بازتولید کرده اند. بدین منوال مرد و مردانگی به عنوان عنصر غالب سیستم بازتولید و بر زندگی اجتماعی و فردی بشر خود را تحمیل کرده است. تصور اینکه این سیستم همواره از طرف مردها ساخته شده و محافظت می شود نمی تواند همه واقعیت باشد. در بسیاری موارد زنان با تبدیل شدن به بلندگوی پدرسالاری، این سیستم را بازسازی می کنند. زنان به عنوان مادر در تربیت و آموزش سیستم نقشی اساسی را بازی می کنند. اکثریت آنان نیز بینش پدرسالاری را از خانواده و به خصوص از مادر به ارث می برند. این سیستم با قراردادن زنان به عنوان موضوع تولید و مصرف، زن و جنسیت وی را بعنوان کالای باارزش به جامعه عرضه می دارد. از این رو جنسیت زن به عنوان کالای ارزشمندی که بایستی مورد خرید و فروش قرار گیرد به جامعه تقدیم می گردد. این موجود کالا شده که فقط یکی از طرفهای لازم برای ادامه نسل است، عنصر اصلی ادامه نسل معرفی شده و محافظت از هستی های مادی خانه و خانواده نیز بر عهده وی قرار داده می شود تا در ارزش گذاری اخلاقی به عنوان ناموس خانواده، طایفه و ملت تعریف شود. سیستم پدرسالار، مردها نیز به اندازه زنان آسیب می بینند. در این سیستم، مرد چون سرپرست خانواده به شمار می آید، بنابراین مسائل اقتصادی، امنیت و سایر مشکلات خانواده به او واگذار می گردد. به غیر از این، مسائل دیگری از قبیل ناموس و غیره که به عنوان اخلاق و ارزش توسط سیستم در اجتماع جای گرفته، از نظر روحی مردها را نیز مانند زنان برای حراست و مراقبت از آنها وادار می کند. لذا مرد به کنترل و نظارت موجود خارج از خود (زن) مجبور می شود. نرینگی به عنوان عنصر برتر و مهم کنترل از طرف سیستم بر جامعه تزریق و تحمیل می شود . لذا مردی که در جامعه نمی تواند کنترل داشته باشد، از طرف مردها و زنان دیگر با کلمات بی غیرت و بی ناموس و... مورد استهزا قرار می گیرد. حتی اکثریت مردها برای اینکه اتوریته نرینگی را اجرا کنند، مجبورند برای رسیدن به ابزارهای تعریف شده این اتوریته به خشونت متوسل شوند. سیستم اقتصادی و مکانیزم تولید اقتصادی نیز تا همین اواخر سیستم پدرسالارانه بازتولید کرده و مکانیزم تولید و بازار نیز بر اساس آن شکل گرفته بود؛ تا اینکه نیروی کار زن در سیستم اقتصاد صنعتی و خدمات مورد نیاز شدید قرار گرفت. در سال های اخیر چیزی که توجه مردم را به خود جلب می کند، فعالیت مصداقی و سطحی فعالین حقوق و مسائل زنان در ایران است. ایران به عنوان کشوری پایبند به سنت و فرهنگ تمدنی خود و همچنین دارای حکومت دینی، مصادیق ظلم و تبعیض را در زیر سنت و خوانش انحراف یافته از دین تحریف کرده و بی عدالتی را در تمام لایه های زیرین پخش و منبسط می کند. یکی از انواع تبعیض و بی عدالتی، بی عدالتی جنسیتی است. اگر بخواهیم ساده انگارانه نگاهش کنیم به مصادیق خشونت علیه زنان یا خانه نشینی و حضور زن در تبلیغات اکتفا می کنیم. اما دیدگاه از بالا و کلی به موضوع، سطح دغدغه، رویکرد و منظره مورد مشاهده را به کلی تغییر می دهد. شاید هدف فلسفه هم همین باشد. اگر به موضوعات (حوزه زنانی) اخیر از بالا و با قصد کشف ریشه وقایع غم انگیزش نگاه کنیم، به مفهومی فراتر از حوزه زنان می رسیم و آن را در تمام سطح جامعه انسانی، حتی در حیات مردان می بینیم. این ریشه خشکاننده چیست؟ موضوعی که به آن پرداخته شد؛ پدرسالاری. موضوعی که آن را ریشه و عمق تعبیر می کنم.
    حال سوال اینجاست که آیا همچنان قرار است با شنا در سطح، سرپوشی بر اصل فاجعه بگذاریم و فرایند تحقق حضور، حیات و بهزیستی مردان و مخصوصا زنان را طولانی تر کنیم؟

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت
    • شنبه ۲۹ آذر ۹۹